نویسنده: عباس كوثری

 
 
«انّی» در لغت به معنای أین، متی و كیف آمده و نیز در شمار ظروفی است كه دارای جزاست: همانند «انّی تأتنی آتك»: هر زمان كه نزد من بیایی من نیز نزد تو خواهم آمد. (1) طریحی می‌نویسد: انّی در موارد مكان، شرط است به معنای «این» و استفهام است به معنای متی، این و كیف. (2)

كاربردهای انی در قرآن

1. استفهام به معنای «من أین»

خداوند متعال می‌فرماید: «... قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ...» (3) [زكریا] گفت ‌ای مریم این [غذای مخصوص] را از كجا آورده‌ای؟ گفت: ‌این از سوی خداست. این معنا در تفسیر تبیان (4) و كشاف (5) آمده است. همچنین مانند آیه شریفه «أَ وَ لَمَّا أَصَابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ ...» (6): آیا هنگامی كه مصیبتی [ در میدان جنگ احد] به شما رسید، در حالی كه دو برابر آن را [در جنگ بدر بر دشمن] وارد ساخته بودید، گفتید: ‌این مصیبت از كجاست؟ بگو از ناحیه خود شماست. این معنا در تفسیر طبری (7)، جوامع الجامع (8) و تفسیر بیضاوی (9) ذكر شده است.

2. استفهام به معنای كیف

خداوند می‌فرماید: «... انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ» (10). بسیاری از مفسران كلمه «انّی» را در این آیه به معنای «كیف» دانسته‌اند. (11) ‌همچنین است آیه شریفه «... فَمَا ذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ‌» (12). ابن جوزی (13) و نظام الدین نیشابوری (14) و طبرسی (15) در تفاسیرشان «انی تصرفون» را به «كیف تصرفون» تفسیر كرده‌اند؛ یعنی چگونه شما با اینكه حق روشن است و دلالت یگانگی معبود مبرهن است، به سوی باطل روی‌آور می‌شوید؟
به همین سان است آیه «قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لاَ یُجَارُ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌ * سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ‌» (16). شیخ طوسی می‌نویسد: معنایش این است كه چگونه شما چشمان خود را از دیدن این حقیقت فرو می‌بندید و از آن بازمی‌دارید، چنان كه وقتی گفته می‌شود: ‌«سحرت اعیننا عن ذالك»، یعنی چشمان ما از دیدن آن باز ایستاد و آن را ندیدیم. احتمال دیگر در معنای «فانی تسحرون» این است كه چگونه شما در دریافت حقیقت توحید مورد خدعه شیطان قرار می گیرید. (17)

3. شرطیه

خداوند می‌فرماید: «‌نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ...»‌(18). آلوسی می‌نویسد: ‌كلمه «انی»‌ شرطیه است كه جواب آن به قرینه جمله‌ی سابق حذف شده است. (19) علامه طباطبایی نیز ذیل آیه می نویسد: ‌«انی» از اسم‌های شرط است كه برای زمان كاربرد دارد و چه بسا برای مكان نیز استعمال شود. (20)
براساس شرطیت، برای كلمه «انی» در جمله «انی شئتم» این معانی نقل شده است: ‌«این»، «كیف»، «متی»، «من این» و «من‌ ای وجه» (21). برخی خواسته‌اند از تفاوت معانی، نتیجه بگیرند اگر «انّی» ‌در آیه به معنای «این» باشد، وطی در دبر زوجه جایز است؛ زیرا قرآن كریم همسران را كشتزاری معرفی می‌كند كه آمدن به سوی آن از هر مكانی (فرج و دبر) جایز است؛ اما در پاسخ گفته‌اند این معنا اعم از جواز است؛ زیرا به فرض آنكه «انّی» به معنای مكان و اینیت باشد، مقصود این است كه جواز مجامعت با همسران اختصاص به مكان و منطقه خاصی ندارد، بلكه در هر یك از مكان‌های خارجی، همخوابی با همسر جایز است؛ علاوه بر اینكه كلمه «حرث»‌ قرینه است بر اینكه جواز وطی در آیه، اختصاص به وطی در فرج دارد؛ زیرا آنچه با كشتزار مناسبت دارد، مجامعت از راه فرج است كه زمینه‌ساز پیدایش فرزند است، چنان كه در عرف هنگامی كه فردی به برده‌اش دستور كشت و پاشیدن بذر بدهد، از كلام او استفاده می‌شود كه مقصودش پاشیدن بذر بر زمین و در محل مناسب كشت است نه در هر مكان اعم از دریا و هوا و زمین‌های شوره‌زار؛ در نتیجه نمی‌توان از آیه استفاده كرد كه وطی در دبر زوجه جایز است. (22)
آیت الله خویی معتقد است كه «أنّی» در آیه به معنای «متی»‌ و زمانیه است؛ زیرا در آیه پیشین، خداوند زمان مجامعت با همسران را ذكر كرده و فرموده است: ‌«از تو درباره حیض سؤال می‌كنند؛ بگو: چیز زیانباری است؛ از این رو در حالت قاعدگی از زنان كناره‌گیری كنید و با آنان نزدیكی نكنید تا پاك شوند و هنگامی كه پاك شدند از طریق كه خدا به شما فرمان داده با آنان آمیزش كنید. بر این اساس می‌توان گفت آیه‌ی بعد نیز كه می‌فرماید: «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» به این معناست كه هر زمان كه بخواهید می‌توانید با آنان آمیزش كنید. (23)

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج2، ص1767.
2. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص 125.
3. آل عمران: 37.
4. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج2، ص 448.
5. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج1، ص 358.
6. آل عمران: 165.
7. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج3، ص220.
8. فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج1، ص 229.
9. عبدالله بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ج1، ص301.
10. مائده: 75.
11. محمود آلوسی، روح المعانی، ج5، ص306. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج3و4، ص355. محمود زمخشری، الكشاف، ج1، ص665.
12. یونس: 32.
13. ابن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج4، ص28.
14. نظام الدین نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن، ج3، ص580.
15. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج5و6، ص163.
16. مؤمنون: 88-89.
17. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج7، ‌ص389.
18. بقره: 223.
19. محمود آلوسی، روح المعانی، ج2، ص188.
20. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج2، ص212.
21. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج2، ص 223.
22. سید ابوالقاسم خویی، مبانی العروة الوثقی، ج2، ص 131.
23. همان، ص131.

منبع مقاله :
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول